<$BlogRSDUrl$>

 


من در ۳۰ سالگی 



نميدونم چرا اينقدر تنبل شدم ؟ البته فکر کنم دليلش اينه که اين روزای آخر سال فشار کارم اونقدر بالاست که تا ميام خونه فقط دلم ميخواد بخزم تو رختخوابم و بخوابم . فوقش پا شم يه دو تا وسیله جابجا کنم و با خانوادم تو ايران چت کنم . اونقدر خرس پاندا شدم که حتی دلم نميخواد کسی بهم زنگ بزنه بگه بيا بيرون . فکر کنم دارم پير ميشم !

چند وقت ديگه ميرم تو سی سال ! سنم رو دوست دارم . به نظرم برای يه زن سن قشنگيه . نه بچه ای که ندونی دوروبرت چه خبره و نه سنت اونقدر بالا رفته که بخوای سنت رو قايم کنی يا ناراحت باشی که چرا سنت بالا رفته . هميشه از بچگی با خودم فکر ميکردم در ۳۰ سالگيم بهترين اتفاق زندگيم برام رخ خواهد داد و آدمی خواهم بود که در روياهام هميشه بهش فکر ميکردم . اما الان خیلی به اون سن نزدیکم و هنوز احساسم زیاد مطمئن نیست. اونجوری که باید راضی نیستم. بچه که بودم خودمو تو ۳۰ سالگی اينجوری ميديدم:

يه دختر جوون و شيک پوش !

حداقل فوق ليسانس و يا دکترا از یه دانشگاه خوب داشته باشم.

يه کار خيلی خوب تو يه شرکت بزرگ و معروف داشته باشم.
- - - - -- - - -

حتما تو خارج از ایران و تنها زندگی کردن رو تجربه کرده باشم.

چند تا کشور رو رفته باشم و دیده باشم.
الان کجا هستم ؟

مورد اول: خوبم و از وضعیت موجود راضی !

مورد دوم: دو ماه دیگه فوق لیسانسم رو از یه دانشگاه خیلی خوب میگیرم.

مورد سوم: ۵۰-۵۰ . محل کارم یه شرکت خیلی خوب و بین المللی و معروفه . شرایط کاریم اما یه خورده سخته و یه چیزاییش خیلی اذیتم میکنه . میتونست بهتر از این باشه اما یه چیزای غیر قابل پیش بینی پیش اومد که مسیر پیشرفتم رو متوقف کرد.
- - -- - - - -

مورد پنجم : خوبه و راضیم .
مورد ششم: تا حالا چند تا از کشورهای خوب اروپای مرکزی به علاوه دبی و ترکيه رو رفتم و ديدم. از وضعیت جهانگردیم تا حالا راضيم ، خوبه .

خوب حالا کجای کارم ؟ نمره ام میشه ۵/۴ از ۶ یا به عبارتی ۷۵٪ از ۱۰۰٪ . خوبه اما کافی نیست .

پ.ن : وقتی شروع به نوشتن پست کردم وضع خودم رو ۵۰-۵۰ میدیم و اینقدرها امیدوار کننده نبود . اما الان که حساب و کتاب عددو رقمی کردم میبینم وضع اونقدرها هم بد نیست .




This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com