بانوي موسيقي و گل شاپري رنگين كمون به قامت خيال من مل مل مهتاب بپوشون بذار نسيم دربه در گلبرگ رو از ياد ببره برداره بوي تنه تو هر جا كه ميخواد ببره دست رو تن غروب بكش كه از تو گلبارون بشه بذار كه از حضور تو لحظه ترانه خون بشه همسايه خدا ميشم مجاور شكفتنت خورشيدو باور ميكنم نزديك رفتار تنت قطره ام از تو من ولي درگير دريا شدنم دچار سحر عشق تو در حال زيبا شدنم
يه مهمون برام اومده . يه کسی که عزيز تر از تمام وجودمه . يه کسی که تعريف بکر «عشق» ه . ما ما نم اومده پيشم . چقدر اين راه فرودگاه رو با خودم مرور کرده بودم که وقتی ميرم دنبال مامانم چه حالی دارم ؟ وقتی رفتم دنبالش وقتی ديدمش حس کردم زبونم بند اومده ....مامانم اومده اما چرا با یه کیسه پر قرص و داروی اعصاب و کمر دردو میگرن و .... اما اشکالی نداره مهم اینه که پیشمه . الان سه شبه شبا با هم رو یه تخت میخوابیم و من دستامو میذارم رو صورتش تا خوابم ببره . برام قورمه سبزی درست کرده . وقتی میام خونه دلم نمیاد تنهاش بذارم بیام بشینم پای اینترنت . . .
|
![]() |
آخرÙ٠٠طاÙب
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|