<$BlogRSDUrl$>

 


ماکارونی 

اون ماکارونی رو که پريروز گفتم داغ خوردنش به جيگرم مونده بود ديشب که از سر کار برگشتم عزممو جزم کردم که ديگه امشب ماکارونی به سبک ايرونی بخورم سر راه سريع رفتم از سوپر مارکت گوشت چرخ کرده ( راستی کسی ميدونه گوشت چرخ کرده به انگليسی چی ميشه ؟ عين صمد مجبور بودم با انگشت نشون بدم که من از اين گوشتها ميخوام ) خريدم و اومدم خونه و آستينامو زدم بالا . خلاصه وقتی پيازداغ و گوشت چرخ کرده داشت واسه خودش جلزو ولز ميکرد رفتم در يخچالو باز کردم ديدم ای بابا منکه «رب گوجه فرنگی» ندارم !!!!! خلاصه ديدم اينجوری نميشه اگه من اول زندگی نتونم حريف يه ماکارونی بشم که نميشه که . ديدم همش دو تا دونه گوجه فرنگی تو يخچال دارم خوب صد البته بايد يکيشو برای سالاد نگه ميداشتم و اون يکی رو هم به جای رب استفاده کنم. مشکل بعدی اين بود که متوجه شدم من رنده ندارم . دوباره ديدم که من نبايد تو هيچ ميدون مبارزه ای کم بيارم اونم از ماکارونی . خلاصه اون يه دونه گوجه فرنگی رو پوست کندم و تا جايی که ميتونستم با چاقو خوردش کردم بعدشم « گوشت کوب » که نداشتم با ته قاشق حسابی لهشون کردم بعد ديدم که تبديل به رب شد ! فقط چون کم بود و گوجه فرنگيهای اينجا هم که اينگار پليس ديدن همه بی رنگ و رو ! خلاصه يه عالمه سس قرمزی فلفلی بهش اضافه کردم اما خوب در نهايت عجب شامی شد ماکارونی تند چرب و چيلی خوشمزه با ته ديگ سيب زمينی همراه با سالاد شيرازی با آبليموی فراوون ! به به حالی کردم من !



This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com