مجله رو ورق ميزنم همش عکس اين دختره لوس نونور و بی مصرف (Paris Hilton) رو ميبينم . نميدونم چرا بی اختيار ياد ( کبری رحمان پور ) ميافتم. فکر ميکنم تقريبا اين دو تا بايد همسن و سال باشن تازه کبری يکی دو سال هم کوچيکتر از پاريس بايد باشه . اما چه سرنوشت متفاوتی ! خيلی غصه دار ميشم وقتی ميبينم اين دختره لوس همش داره از منابع و ثروتهای اين دنيا استفاده ميکنه بدون اينکه ذره ای خاصيت به اين دنيا اضافه کنه . خيلی خوبه که آدم صاحب يه ارثيه کلان بشه اما من اسم آدمو رو کسی ميذارم که يه چيزی به اين دنيا داده باشه . خانم تمام کار مفيدش اينه که هر روز يه دوست پسر عوض کنه و بعد از اينکه حسابی جيباشونو خالی کرد همه چيزو بهم بزنه . اين مقايسه لعنتی بين پاريس و کبری ببخشيد کبری و پاريس دست از سرم بر نميداره . مجله با آب و تاب مصاحبه پاريس رو نوشته که خانم فرمودن نامزديم رو بخاطر اين بهم زدم که فکر کردم من حالا حالا ها فرصت دارم از مجرديم استفاده کنم و دلم نميخواد متعهد بشم . خوب يکی نيست بگه دو ماه پيش که نامزد کردی اين فکرو نکرده بودی سبک مغز ؟ خانم فردای روزی که نامزديشو با پسر يکی از Shipping Owner های ميلياردر يونانی بهم زده رفته با دوست صميمی پسرک date گذاشته والانم با اون ميره و مياد ! کبری جان اونوقت تو رو خانوادت فروختن به يه پير مرد و بهت گفتن حق نداری اعتراض کنی . اطرافيان و جامعه پاريس تازه تشويقش هم کردن که به به اين دختر چقدر عاقله که نامرديشو بهم زده اونوقت اطرافيان و جامعه تو دارن تو سرت ميزنن که چرا طغيان کردی و اعتراض کردی ؟ کبری جان دلم برای مظلوميتت ميسوزه . تو چه فرقی با پاريس داری که فردای روزيکه نامزديشو به هم زد رفت با يکی ديگه دوست شد که مبادا ساعتی رو در ناراحتی بگذرونه اما تو الان داری گوشه زندان روزی هزار بار به غلط کردن ميافتی . تازه نامزدش هم ميگه پاريس يه دختر مهربون و دوست داشتنيه و من ناراحتم که اون منو ترک کرده اما شوهر تو همراه خواهرو برادرهای احمق تر از خودش دارن برای اينکه تو اعدام بشی تلاش ميکنن. راستی کبری جان تو اصلا ميدونی ناز کردن يعنی چی ؟ اصلا تا حالا کسی ناز تورو کشيده ؟ اصلا تا حالا شده پاتو بندازی رو پات و خودتو برای مردی که دوستش داری لوس کنی اونم بياد و نازو نوازشت کنه تا باهاش آشتی کنی ؟ آخ که چقدر دلم ميخواد لذت اين چيزا رو چشيده باشی عزيزم . چون اين چيزا حق تو ه همونطور که حق دخترای بی مصرفی مثل Paris و Britney هه عزيزم . کبری جان چقدر دلم ميخواست جای خدا بودم و اون پول حلقه نامزدی گرون قيمت پاريس رو که آخرش از سر ناچاری و خودنمايی بخشيد به طوفان زده های Hurricane Catherina کلی هم همه به به و چه چه کردن ميدادم به خانواده تو که مجبور نميشدن تو رو به خاطر پول بفروشن . اما حيف ... حيف که هيچ کاری از دستم بر نمياد . یاد شعر فروغ فرخزاد میافتم که میگه : و من چقدر دلم میخواهد گیسهای دختر سید جواد را بکشم ! و من چقدر دلم میخواهد گیسهای دختر هیلتون را بکشم به خاطر تو کبری جان ! کبری جان نمیدونم چرا امشب دلم برای مظلوميت تو و ليلا مافی و خيليای ديگه که زير فشار فقر مالی و فرهنگی خانواده ها و اجتماعتون له شدین گرفته؟ دلم میخواست چشمامو میبستم و خواب میدیدم که جای تو با پاریس عوض شده . اصلا نه پاریس سر جای خودش باشه اما تو هم یه شرایطی مثل اون داشته باشی مطمئنم لیاقت تو اگه از اون بیشتر نباشه کمتر نیست . کبری جان نمیدونم آهنگ جدید سیاوش قمیشی رو شنیدی که میگه : گریه کن گریه قشنگه ! - گریه سهم دل تنگه ! - گریه کن گریه غروره ! اصلا تو سیاوش قمیش رو میشناسی ؟ آخ کبری جان رفتم مجله بخونم یه ذره دلم باز شه اما عزیزکم به یاد تو و بدبختیات بغض راه گلومو بسته ! من امشب به یاد تو و تو ها ااااا اینجا بغض دارم و براتون دعا میکنم شاید که انرژی مثبت درون من به سلول نمور و تاریک زندان شماها راه پیدا کنه و امید رو حتی شده برای ساعتی تو دلاتون زنده کنه .
|
![]() |
آخرÙ٠٠طاÙب
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|