$BlogRSDUrl$>
دلم ميخواد امروز اينجا بنويسم . که بعدها يادم بمونه که چه روزهای تلخ و غمگينی رو سپری کردم . که يادم بمونه چقدر دارم عذاب ميکشم . مشکلی دارم که فقط قضا و قدر برام درست کرده و فقط هم بايد به دست قضا و قدر حل بشه . صد البته که تلاش شبانه روزی خود من هم لازمه . اين يکی که دست خودمه و دارم تمام تلاشم رو ميکنم . اما بقيه اش به قضا و قدر بر ميگرده . با همه بی اعتقاديم به يه چيزی معتقدم و اونم اينه که من اگه خدا بودم وقتی تصميم ميگرفتم آدمها رو خلق کنم هدفم از خلقت اونها، دادن حس زندگی به مخلوق برای لذت بردن و زندگی آسوده در اين دنياست . اگر نه که خدايی که ميگن عادله و مهربونه مخلوق رو نميافرينه که بهش زجر بده که . . . . . . پس من اميدوارم که در پس اين زجر های مداوم روشنايی ابدی باشه . اگه نباشه خيلی بی عدالتی و بی انصافيه . . . خدايا اميدم رو ازت نا اميد نکن ، نذار اين ته مونده ايمانم به تو از بين بره و تو اعماق وجود خستم کشته بشه . . . کمکم کن . . . . . . به هیچکی نمیتونم بگم . . . . . به هیچکی . . . . . . . من یک دختر تنها و غمگین و نا امیدم . . . . .
|
|
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|