$BlogRSDUrl$>
نميدونم اين حس خوب رهايی از کی شروع شد . . . شايد از روزی که همه چيز عين پتک تو سرم خورد و يک بار ديگه بهم ثابت شد که هچ چ چ . . . اونقدر دور از انتظار و عجيب بود که باعث شد بعد از بيهوشی تقريبا ۲۴ ساعته به خودم بيام و بفهمم تنها راه خوشحال بودن برای خود م زندگی کرد ن ه . . . اين شعار رو هميشه بلد بودم و اما تا وقتی توی آدم نهادينه نشه نميفهمی يعنی چی . . . چند روزه حس ميکنم سبک شدم و همه چيز مثل تو يه استخر کم عمق و آروم شنا کردنه .
|
|
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|