<$BlogRSDUrl$>

 




برای دوستی که با ايميل بهم گفته بود که از پست پايين کشف کرده که من دوباره عاشق شدم بايد عرض کنم که عزيزم من اون دو کلمه واقعيت زندگی رو برای روز ولنتاين نوشتم ! بله ...اما نميدونم چرا وبلاگ بنده ديگه تاريخ رو هم نشون نميده که تو متوجه بشی اون پست روز ولنتاين بوده-:) همین و بس .....

عشق هر زمان برای آدمها میتونه معنای متفاوتی داشته باشه . عشق برای من اینروزها در خودم ، درونم ، مادرم ، کار و تلاش برای به دست آوردن چیزهایی که کسان دیگه نتونستن بهم بدن معنی پیدا میکنه. در خلوت کردنهای تنهایی خودم با خودم با شراب و شمع و صدای قشنگ این پسره کاوه یغمایی از کانال PMC پخش میشه و قلبت رو به تپش میندازه و یادت میاره که هنوز هم میتونی عاشق بشی . . حتی اگه شده تو خیالت . . .

پست قبلی خونه تکونی خیلی خوب جواب ميده . اگه آدم اراده داشته باشه و همش يادش نره که بايد چکار کنه و خودش رو در رده اول اهميت بذاره . ....

دو تا چيز به محض انجامشون به آدم حس خوب و مثبت بودن ميده ، حتی اگه از روی اجبار و بعد از عمری انجامشون بدی . شير خوردن و ورزش کردن -:)

خيلی هوس کردم دوباره شروع کنم مداوم بنويسم . از خودم و هر چيزی که دوست دارم . اما اين وبلاگه خيلی بی ريخت شده و من اصلا متنفرم از اينکه مهندس آي تی بشم و بخوام سر در بيارم که چکار بايد بکنم تا وبلاگم خوشگل بشه که انگيزم بياد بالا و بنويسم !

فردا صبح رو بگو بايد با دو تا آقای پير مرد آلمانی برم سمينار و دو ساعت صبح و دو ساعت بعد ازظهر بايد باهاشون همسفر باشم تو يه ماشين ! چقدر میخوان حرف بزنن و مخ آدم رو بخورن . . . اصلا حسش نیست .



This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Weblog Commenting by HaloScan.com