$BlogRSDUrl$>
در دير ازدواج کردن شايد يکی دو تا مشکل مثل تنهايی و خستگی و اينها گاهی اذيتت کنه ، اما زود ازدواج کردن خيلی بدتره ! چشم باز ميکنی ميبينی تازه سی و يکی دو سالته و اول جوونی و تبلور احساسات زنانگی در زندگیت اما ۱۰ ساله که ازدواج کردی و يه زندگی يکنواخت و خالی از هيجان داری . حالا اگه اين وسط شوهر ت هم آدم خوبی باشه و تو بهونه ازش نداشته باشی يا اينکه رو دربايستی داشته باشی نتونی بهش بگی دلم ميخواد آزاد باشم عاشق بشم ، دلم ميخواد آزاد باشم سکس با هيجان و احساس رو تجربه کنم ، دلم ميخواد سکس با غريبه يا استرينجر رو تجربه کنم و ...اين ميشه که با خودت بد جور درگير ميشی و کارت به افسردگی و افسوس و حسرت می کشه .....میگی ۶ ساله که در سکس با ارگاسم نرسیدم ..چشمات بی فروغ ميشه و .....
|
|
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|