تا عاشق نباشی ، خيانت را تجربه نخواهی کرد خیانت ، قدم سوم عاشقی است منبع : وبلاگ دیوونه http://divooneh.com پ . ن ۱: نمیگویم خیانت خوب است . خیانت زهر ترین تجربه هاست . هم برای عاشق و هم برای معشوق ... اما واقعیتی است که در زندگی خيلی از ماها وجود دارد و بودنش دليل دارد . پ .ن ۲: منظورم خيانت بخاطر (عشق ) است و نه خيانت بخاطر (هرزگی ) .......خيلی متفاوت هستند .
|
![]()
بدترين حالت اينه که آدم به خودش فشار بياره که شاد باشه . که هر روز که پا ميشه بگه امروز يه روز تازه است ، حالم خوبه ، ميخوام شاد باشم . . . اما به وسط روز که ميرسی ميبينی اونقدر افسرده ای که حد نداره . . . يه تغيير ميخوای ، يه تغيير بزرگ و خوب . . . اما کاری از دستت بر نمياد . این حالت از کجا اومد نمیدونم . . . اما هست . شاید هم از خیلی وقت قبلنا بوده و الان دیگه دستم پیش خودم برای الکی خوش بودن خودم رو شده . هرچی میخوام انکارش کنم باز خودش رو به رخم میکشه . دوستی میگفت همش مال این فروردین لعنتیه . دیگه داره تموم میشه . امروز چندم فروردینه تو ایران راستی ؟ ![]()
سی و يک ساله شدم . . . سی سالگيم رو دوست داشتم از خيلی لحاظ . احساسم به سی و يک سالگی يکم با سردرگمی و ترديد همراهه . تازه از تعطيلات دو هفته ای از ايران برگشتم و دو هفته بخور و بخواب و البته در کنارش حرفهای استرس اور اطرافيان در ايران هنوز نذاشته کاملا بشينم و هدفم رو برای سی و يک سالگی شماره بندی کنم . يه چند روزی وقت لازم دارم تا خودم بفهمم چه کاره ام . کارهايی رو که تو سی سالگی ليست بندی کرده بودم خيلی هاشون رو انجام دادم . فارغ التحصیل شدم . یکی دیگه از گره های بزرگ زندگیم به لطف خدایی که من بهش اعتقا د دارم باز شد و باعث شد قدر لحظه های زندگیم رو بیشتر از همیشه بدونم و یاد بگیرم تلاش کردن برای درست کردن زندگیت اونجوری که فکر میکنی درسته و دلت میخواد لدتبخشه . بالاخره تو محیط جدید زندگیم (البته حالا دیگه بعد از دو سال و نیم نمیشه بهش گفت جدید) دوستها و معاشرهای مدل خودم رو پیدا کردم و تا جایی که میشد باهاشون خوش گذروندم و پارتی کردم . از رها بودنم و تجربه هام لذت بردم . لحظه های استرس و غمگين هم جزيی از زندگيم بود اما خوشيهاش بيشتر بود . دو تا آرزوی خيلی بزرگ برای سی سالگيم داشتم که تمام سال روشون تمرکز کردم و انرژی مثبت دادم و هر کاری که ميتونستم کردم اما فقط يکيشون به نتيجه رسيد. اون يکيش نشد که نشد . حالا شايد هم در سی و يک سالگی بشه . کی ميدونه چی ميشه . . به قول شاعر که ميگه : فردا رو چه ديدی به امید سی و یک سالگی شیرین و لاو لاوی و پر از سلامتی و پول و گشت و گذار . X ![]() |
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|