هم اينجا رو خيلی دوست دارم ، هم حريم امن زندگی خصوصيم رو . متاسفانه بايد یکيشون رو فدای ديگری کنم . بديهيه که تصميم گرفتم اسکارلت رو فدای اون يکی کنم . من نميتونم بنويسم و مثل خيليهای ديگه کنترل شده بنويسم . برای من وبلاگ خوندن و نوشتن مزه اش در همين خصوصی نويسيها و روزمره نويسيهاست . اگه بخوام مطالب علمی و هنری و تخصصی بخونم چه کاریه که برم وبلاگ دو نفر آدم معمولی رو بخونم . خوب میرم چندين و چند وب سايت تخصصی رو که نويسنده هاش حرفه ای تر هستن ميخونم . ايرانی جماعت بد بخته که برای هر چيزی ترس و و حشت و سانسور باهاشه . حتی تو مساله ساده ای مثل وبلاگنويسي ! وبلاگهای انگليسی رو که ميخونم ميبينم بقيه چه راحت خودشون رو ميريزن بيرون ، و به درگيريهای بچه های خودمون در وبلاگستان فارسی که نگاه ميکنم دلم ميگيره . اونهایی که منو از نزدیک میشناسن میدونن که من یا نیستم یا اگه هستم با هیجاناتم و احساساتم زنده ام . پس تا وقتی نتونم از درونم بنویسم اینجا جذابیتی برای خودم نخواهم داشت . اما با ننوشتن در اینجا یا با کم نوشتن به آرامش رسیدم . مثل اینکه یکبار دیگه هیجان و دنبال دل رفتن رو بخاطر رسیدن به امنیت اجتماعی باید فدا کرد. . . من این کار را از دوران نو جوانی تمرین کرده ام . . . . . . من این کار را خوب بلدم . . . . . . من یک ایرانی هستم . . .
|
![]() |
اسکارلتدوستانمWholinkstome بایگانی
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مارس 2008
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
سپتامبر 2008
ژانویهٔ 2009
آوریل 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
|